تذکر: این مطلب دستکم تا یک هفته آینده به روز خواهد شد. لطفا در این مدت زمان، هر از چند گاهی به انتهای مطلب مراجعه کنید.
اگر از خوانندگان قدیمی وبلاگ من باشید و یا من را از قدیم بشناسید، به طور قطع میدانید که یکی از مواردی که شدیدا با آن مشکل دارم، انتشار اخبار غلط و بدون پشتوانه است به گونهای که تا حدود دو سال پیش مطالبی در مورد اخبار غیرواقعی و یا بزرگنمایی شده در ایران منتشر میکردم.
شاید با خواندن پاراگراف بالا این سوال برای شما پیش بیاید که چرا این مطلب را به این صورت شروع کردهام؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم پاراگراف بالا را به این دلیل نوشتم تا به خبری که در هفته گذشته بحثهای زیادی در وب ایران به راه انداخت بپردازم و دلایل خودم را برای پیگیری آن بنویسم و این موضوع را روشن کنم که انتشار اخبار و به خصوص اعداد بدون پشتوانه کاری غیراخلاقی و غیرحرفهای است.
اما قبل از اینکه به سراغ چرایی دنبال کردن خبر اکونومیست بپردازم، بد نیست که خلاصهای از کل داستان را بنویسم تا اگر شما آن را دنبال نکردهاید، متوجه کلیات آن شوید.
در روز ۷ جولای (۱۶ تیر) بخش Graphic detail وبسایت اکونومیست نموداری را منتشر کرد که در آن سه استارتاپ برتر ایران را دیجیکالا (به ارزش ۱۵۰ میلیون دلار)، کافه بازار (به ارزش ۸ میلیون دلار) و اینتورک (به ارزش ۳ میلیون دلار) معرفی شده بودند. با انتشار این خبر بحثهایی در مورد درستی یا نادرستی قیمتها در میان کاربران فارسی زبان در گرفت که بخشی از آن را میتوانید از طریق جستجوی واژه «اکونومیست» در توییتر بخوانید.
در ادامه این همین بحثها، شک و شبهههایی در مورد درستی اعداد منتشر شده در میان کاربران از جمله من ایجاد شد. زمانی که من نمودار منتشر شده را مشاهده کردم، اولین سوالی که به ذهنم رسید این نکته بود که براساس چه مبنایی این سه استارتاپ به عنوان «ترینهای» ایران معرفی شدهاند و مبنای ارزشگذاریها چه بوده است. از همین رو سوالی در توییتر در همین زمینه مطرح کردم:
یک سوال: شرکتهای آنلاین داخل ایران را بر چه اساسی ارزششون را برآورد میکنند؟ یعنی مبنا چیه؟
— Amin Sabeti (@AminSabeti) July 8, 2014
در میان بحثهایی که در توییتر در ادامه همین توییت در گرفت، به کمک ناصر غانمزاده به لینکی برخوردم که منبع اصلی اعداد و اسامی اعلام شده در مورد ایران بود (مشاهده نسخه بزرگ و واضح عکس):
زمانی که نام محسن ملایری را به عنوان منبع آمار ارائه شده مشاهده کردم و در کنار آن نام اینتورک، شبکه تبلیغاتی شرکت خاور زمین را مشاهده کردم، اولین چیزی که به ذهنم رسید این نکته بود که در یک مورد از استارتاپهای معرفی شده تضاد منافع یا Conflict of Interest وجود دارد. چرا؟ چون ملایری در حالی اینتورک را به عنوان سومین استارتاپ برتر ایران معرفی کرده است که یکی از بنیانگذاران و مشاور توسعه کسب و کار این استارتاپ است.
در همین حین به کمک برخی از دوستان متوجه نکته دیگری در مورد سه استارتاپ معرفی شده توسط ملایری شدم که داستان تضاد منافع را بیش از پیش ثابت میکرد. شرکت سرآوا پارس یکی از شرکتهای سرمایهگذار در استارتاپهای مختلف است و ملایری نیز یکی از اعضای این شرکت است. سرآوا پارس شرکتی است که براساس اعلام خودش در استارتاپهای دیجیکالا، کافه بازار و اینتورک سرمایهگذاری کرده است و این سه استارتاپ را به عنوان کارهای موفق در بخش Portfolio وبسایت آورده است. حالا این به چه معناست؟
این داستان به این معناست که ملایری سه استارتاپی که خودش در آنها نفع داشته است و در حقیقت منافعش در آنها بوده است را به عنوان استارتاپهای برتر ایران معرفی کرده است! و سپس از گزارش اکونومیست به عنوان مدرکی در موفقیت سرآوا پارس نام برده است و یا اینکه اینتورک از مطلب اکونومیست به عنوان افتخاری و موفقیت خودش در ایران استفاده کرده است. در همین جا بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که ساعاتی بعد از داغ شدن بحث در مورد این مقاله، وبسایت سرآوا پارس از دسترس خارج شده است و تا زمانی که این مطلب را مینویسم، همچنان خاموش است!
به بیان دیگر این کار ملایری مانند این است که من وبلاگ خودم را به عنوان برترین وبلاگ به اکونومیست معرفی کنم و پس از اینکه اکونومیست از وبلاگ من به عنوان بهترین وبلاگ ایران یاد کرد، در مطلبی اعلام کنم که به انتخاب اکونومیست (نه من!)، وبلاگم بهترین وبلاگ ایران شده است! جالب است نه؟
زمانی که داستان تضاد منافع برایم کاملا مشهود شد، در روز ۸ جولای (۱۷ تیر) با بخش سردبیر وبسایت اکونومیست تماس گرفتم و اعلام کردم که از نظر من آمار ارائه شده مشکوک است زیرا به صورت مشهود «تضاد منافع» وجود دارد و هیچ راستآزمایی در مورد آنها انجام نشده است. علاوه بر این، در مورد منابع اعلام شده در منبع اولیه آمار نیز شک و تردید جدی وجود دارد. به عنوان مثال منبع آمار مربوط به اینتورک صفحه لینکدین این استارتاپ اعلام شده است! (مشاهده نسخه بزرگ و واضح عکس)
از روز ۸ جولای (۱۷ تیر) تا روز ۱۲ جولای (۲۱ تیر) پاسخی از اکونومیست دریافت نکردم تا اینکه در صبح روز ۱۲ جولای (۲۱ تیر) از اکونومیست با من تماس گرفته شده و از من اطلاعات بیشتری در مورد این داستان خواسته شده. من در پاسخ به ایمیل آنها از داستان تضاد منافع واضح صحبت کردم و بر روی این نکته تاکید کردم که نمودار شما برآیندی از وضعیت ایران نیست زیرا منبع ارائه دهنده آمار بیطرف نبوده است.
پس از مدتی که از تماس اکونومیست گذشت، ایمیلی از سوی World Startup Wiki دریافت کردم و آنها از من خواستند که آمار دقیق همراه با منبع در مورد استارتاپهای ایران ارائه دهم. در پاسخ به ایمیل World Startup Wiki به این نکته اشاره کردم که هیچ آماری مورد اعتمادی نمیتوان در این مورد داد و من هم در جایگاهی نیستم که چنین آماری بتوانم بدهم اما آن چیزی که برای من واضع است این نکته است که تضاد منافع در آمار ارائه شده از سوی آنها کاملا مشهود است و برای اثبات این گفتهام مواردی که در بالا توضیح دادم را برایشان ارسال کردم.
در پایان ایمیل هم اعلام کردم که اگر نکتهای نامفهوم است، خوشحال میشوم که از طریق تلفن در موردشان بحث کنم. حدود نیم ساعت پس از ارسال این ایمیل از World Startup Wiki با من تماس گرفته شد و حدود ۴۵ دقیقه با آنها در مورد آمار ارائه شده و علل مخدوش بودن آنها صحبت کردم. در نهایت حدود ۴ ساعت بعد از این گفتگوی من و پیگیری سایر دوستان، ایمیلی برای عدهای از جمله من ارسال شد که در آن عنوان شده بود که اگر تا حداکثر ۴۸ ساعت آینده آمار دقیق و با پشتوانهای در مورد استارتاپهای ایران ارائه نشود نام ایران از مطلب اکونومیست به دلیل مخدوش بودن آمار حذف خواهد شد.
با انتشار این ایمیل به صورت عمومی برخی از دوستان از داستان تکراری جهان سومی و اینکه ایرانیها چشم پیشرفت یکدیگر را ندارند و… استفاده کنند و این نکته را فراموش کردند که به جای متهم کردن دیگران بهتر است که بر روی آمار و اعدادی که به دیگران میدهند دقت کنند و در عصر اینترنت به فکر انتشار اطلاعات غلط نیافتند.
در طول این مطلب بلند به صورت کامل در مورد علل پیگیری این ماجرا صحبت کردم اما بد نیست چند نکته را به صورت لیستوار در اینجا مجددا بیان کنم تا همه چیز شفاف باشد چون از نگاه من شفافیت در کار مهمترین اصل برای داشتن یک فرآیند، جامعه، اکوسیستم و… سالم و مفید است:
۱- علت اصلی پیگیری من در این داستان بحث «تضاد منافع (Conflict of Interest)» بوده است و نه قیمتهای اعلام شده در مورد استارتاپها زیرا از نظر من هر کسی میتواند استارتاپ خودش را هر قیمتی که دوست دارد اعلام کند. مثلا من میتوانم اعلام کنم که وبلاگم را ۲ میلیارد دلار میفروشم
۲- علت دومی که این مطلب را پیگیری کردم این نکته بود که سه استارتاپی که منافع شخص معرفی کننده در آنها بوده است، به عنوان سه استارتاپ برتر ایران به دیگران فروخته شده بود در حالی که چنین چیزی نه اخلاقی و نه حرفهای است زیرا شما میتوانید از طرف شرکت یا مجلهای حرف بزنید اما اینکه استارتاپهای خودتان را به عنوان برترین استارتاپهای یک کشور ۷۵ میلیونی به جهانیان بفروشید، اخلاقی و حرفهای نیست.
۳- علت سوم و آخرم برای تمرکز کردن بر روی این داستان این بوده که از نگاه من اخلاق را نباید فدای چیزی کرد و هر زمان که اخلاق از بین برود، باید در مقابل نابودی آن واکنش نشان داد زیرا پایههای یک جامعه پویا بر روی اخلاق استوار است و با دور زدن و انتشار آمار گمراه کننده تنها راه را برای پیشرفت دیگران سخت میکنیم.
در نهایت خوشحال هستم که تا اینجای این مطلب بلند بالا را خواندید و در صورت داشتن هرگونه سوال و ابهامی، لطفا آن را در بخش نظرات ذکر کنید تا در موردش با یکدیگر گفتگو کنیم
پینوشت ۱: اکونومیست و World Startup Wiki تا ساعت ۵ بعدازظهر روز شنبه، ۱۲ جولای (۲۱ تیر) مهلت دریافت آمار جدید را دادهاند تا براساس آنها آمار مربوط به ایران را تصحیح کنند. در صورتی که آمار معتبری و دقیق در این زمینه ارسال نشود، نام ایران به دلیل مخدوش بودن آمار از این مقاله حذف خواهد شد.